آخرين ارسال هاي تالار گفتمان
![]()
|
![]()
|
اخبار موسیقی : مهرزاد امیرخانی و آرمان امامی که از ماه هاست به عنوان چهره های مورد حمایت شرکت «ترانه شرقی» آثارشان را روانه بازار موسیقی کشور کرده اند، در جدیدترین فعالیت خود قطعه «بگذریم» را با شهاب مظفری (خواننده جوانی که در یکی دو سال اخیر به خوبی توانسته آثارش را به گوش مخاطبان موسیقی برساند)، در فضای مجازی منتشر کردند و انتشار این اثر بهانه ای بود تا سراغ این هنرمندان برویم و درباره روند فعالیتهای این روزهایشان گپ بزنیم…
در روز برگزاری این میزگرد، شهاب مظفری به دلیل یک قرار کاری نتوانست در محل گفتگو حاضر شود و متن حاضر حاصل گفتگوی دو ساعته با مهرزاد امیرخانی، آرمان امامی و فرشاد یزدی (تنظیم کننده این اثر) است.
مهرزاد: نه، استراتژی جدید و اینها که نیست ولی از شرکت هم چیزی به ما نگفتند. اتفاق جدیدی نیفتاده بود که بخواهم راجع به آن صحبت کنم. کارمان را میکردیم و بیشتر ترجیح دادیم از این چیزها دور باشیم و با تمرکز بیشتری به کارمان بچسبیم.
مهرزاد: سوالت را جواب می دهم ولی بیا همین اول مصاحبه به هم قول بدهیم که مسیر این گفتگو وارد حواشی مرتضی عزیز نشود و درباره کارهای جدید حرف بزنیم. اعتقاد دارم درباره مرتضی میشد همه چیز خیلی بهتر شود. یعنی تاثیری که بعد از دو سال در ذهن مردم است، میتوانست قشنگتر شود. الان هم قشنگ است ولی جا داشت همه چیز بهتر شود.
مهرزاد: صحبتها که از یک صحبت تلفنی شروع شد. تلفنی داشتیم با آقای رجب پور صحبت میکردیم و به من گفتند که:«دیدم داری میخوانی و موزیکهایت بد نیست و نگذار اینجوری هدر برود. بیا اینجا باهم یک همفکری بکنیم و قضیه خواندنت را در یک جهت درست ببریم.» صحبت کردیم و فکر میکنم حدود ۳ ماه طول کشید تا این صحبتها به عقد قرارداد رسید. بعد قرارداد و حتی در آن سه ماه هم کارهایی که آقای رجب پور احساس می کردند را تولید کردیم و بعد قرارداد هم پخش قطعات شروع شد.
مهرزاد: آرمان هم قرار بود کارهای آهنگسازی من را انجام دهد. آقای رجبپور با عوامل کار قرار میگذارد و اتودهای بعضی از کارها را آرمان میخواند و ما آنجا گوش میدادیم. یک روزی پیشنهاد دادیم که نظرت چیست یک فرم اینچنینی دونفره درست کنیم که دستمان هم بازتر باشد و بتوانیم کارهای جدیدتر و قشنگتر انجام بدهیم. آقای رجبپور هم قبول کرد و با این پیشنهاد موافق بود.
آرمان: بله، من هم دنبال میکردم ولی زمانی که با آقای رجبپور تیم شدیم همه چیز عوض شد و قضیه جدیتر پیش رفت و جدیتر دنبال کردیم.
آرمان: چرا فکر می کردم ولی این اتفاق یک مقدار همه چیز را مهم کرد و شرایط از آن موقع تا الان خیلی تغییر کرد. آن موقع شاید خیلی ابتدایی تر و بسته تر نگاه می کردم ولی الان جدی تر شده ام.
مهرزاد: از قدیم آشنایی داشتم. البته با مجموعه شان به صورت مستقیم آشنایی نداشتم ولی مثلا با مرتضی درمورد شخص آقای رجب پور صحبت می کردیم. روزی که ایشان با من تماس گرفتند می دانستم چه کسی تماس گرفته و به گونه ای نبود که تازه متوجه بشوم ترانه شرقی چیست و آقای رجب پور کیست. می دانستم چه اتفاق بزرگی قرار است بیفتد و از سرانجام آن مطمئنم. آقای رجب پور همیشه یک نظری دارد و می گوید تو کار خوب را می توانی انجام بدهی، لابلای آن کار بد هم انجام می دهی و اینکه من فقط جلوی آن کارهای بد را بگیرم که پخش نکنی و کارهای خوبت بیرون برود، عالیست. من هم با نظر ایشان موافقم و هر کجا که به حرفشان گوش نکردم ضرر کردم.
مهرزاد: کلا مردم ایران دو کار را از یک نفر قبول نمیکنند. هرچقدر هم آن را خوب انجام بدهی باز هم اگر فلان بازیگر بیاید و بخواند و اتفاقا خوب هم بخواند، باز هم آن را بازیگر میدانند.
مهرزاد: ببین، از آن جایی که خودت گفتی و می دانی من به عنوان خواننده وارد این حوزه شده بودم و آشنایی من و مرتضی از همان زمان بود. من همیشه سعی میکنم کاری که برای دیگران در ترانه انجام میدهم را کاملا جدا کنم. راهی که سایر دوستان رفتند این بود که قوی ترین فرم ترانه را بدون در نظر گرفتن سلیقه مردم خواستند انجام بدهند و بیشتر سعی کردند همان برچسب را بزرگتر کنند. من اصلا کاری به آن بخش خودم در خوانندگی ندارم و حتی یک جاهایی با توجه به فضای بازار و سن مخاطبانم خیلی ساده تر و ابتدایی تر از چیزی که برای دیگران کار می کنم در کارهای خودم استفاده می کنم. به نظرم بخاطر این تفکیکی که توانسته ام انجام دهم احتمال آن ناموفق بودن که گفتید حداقل برای من کمتر شود.
آرمان: به نظر من الان چند سالی می شود که موسیقی در کشور ما ایستاده و حرکتی ندارد. چون کلا کشور ما به گونه ای است که سبک های خاص کمتر میتوانند فعالیت کنند چون طرفداران خاص دارند. به نظرم فضای پاپ ما الان به جایی رسیده است که مردم این تکرار را دوست دارند و فقط یک مقدار حال و هوای شعر عوض میشود. به نظرم باید همینجا فقط کار کرد و کسانی که از این قضیه بیرون می زنند سبکشان خاص می شود. مثل پاپ_سنتی که البته آن هم طرفدار زیادی دارد ولی مثلا راک ندارد. کلا انگار همه این تکرار را دوست دارند.
مهرزاد: فکر کنم منظور آرمان این است که همه مجبورند اینگونه کار کنند و هرکس می آید کار جدید کند دو قدم به عقب میرود.
مهرزاد: صد در صد با تو موافقم. ولی میگویم بیشتر خود مردم هستند که اجازه نمی دهند چنین اتفاقی بیفتد. چرا که خیلی ها هستند که در زمینه های دیگر خیلی کارها می توانند بکنند و می توانند مخاطب خاص داشته باشند. ولی مردم ما به دنبال همان چیزهایی می روند که هست و به همان فضا و سبک و استایل قانع اند و تا ابد دوستش دارند.
مهرزاد: بله دقیقا. باید کاری را بسازیم که همان دفعه اول که طرف گوش می کند یک اتفاقی بیفتد وعمق این اتفاق بستگی به تیمی دارد که کار می کنند ولی باید کاری کنیم که همان بار اول اتفاق در ذهن شنونده بیفتد. اگر عمق کارت را بیشتر از چیزی بکنی که مد است و همه گوش می دهند، خیلی راحت دنبال تراک بعدی می روند. مثلا کافی ست فقط دو کلمه ات را متوجه نشوند یا لازم باشد روی آن مقدار خیلی کمی فکر و تامل کنند. شک نکن که خیلی زود خسته می شوند و دنبال کار بعدی می روند.
مهرزاد: به نظرم بخاطر این است که مخاطبان موسیقی که از ۳۰ سال به بالا سن دارند خیلی درگیر مشکلات زندگی هستند و به خاطر مشکلات زندگی اصلا اعصاب گوش کردن به آهنگ را ندارند و تقریبا از مخاطبان موسیقی حذف شدهاند. اگر آهنگی گوش بدهند به سراغ آهنگهایی میروند که قبل از مشکلاتشان گوش میدادند و با آنها خاطره دارند. قشر دنبال کننده موسیقی نسل جدید هم ۱۵ تا ۲۲ ساله هستند و برای این سن نمی توانی کار عمیق و مفهومی انجام دهی و یا موزیک پیچیده ای بسازی.حتی آکورد ها باید ساده باشد. تنظیمی خلوت و همه چیز شسته رفته باشد و لقمه آماده را در دهان مخاطب بگذاری.
فرشاد: الان برای مخاطبان ما فقط قسمت تنظیم است که می تواند برایشان جذابیت ایجاد کند. چون میتواند جذابیت های لحظه ای به بار بیاورد و همه آنها در پی شنیدن چیز جدیدی هستند.
فرشاد: ما تنظیم کنندههای خوب زیادی داریم که خیلی خوب کار می کنند ولی مردم ما خیلی متوجه ریزه کاری های تنظیم نمیشوند. از نظر آنها اگر تنظیم مزاحم وکال نباشد و ملودی را اذیت نکند کافی است و برای آنها قابل قبول است. در مواجهه با چنین مخاطبی، قطعا کار سختی است و حتی برخی اظهارنظرها هم میتواند دردسر ساز شود.
مهرزاد: حدود ساعت ۱۰-۱۱ شب منزل میلاد ترابی بودم و گفت قرار است شهاب هم بیاید تا درمورد ترانه های آلبومش صحبت کنیم و آلبوم جدیدش را من و میلاد یک جورهایی مدیریت کنیم و به نتیجه برسانیم. آن موقع قطعه «میگیری چی میگم» تازه همان روز پخش شده بود و میلاد آن را در اسپیکر خانه گذاشته بود و پلی بود. آنقدر گرم صحبت بودیم که این آهنگ تکرار می شد و هیچکس نمی زد که به آهنگ بعدی برود و متوجه نبودیم که این آهنگ تکرار میشود. شهاب هم بچه صمیمی بود و در همان یک ربع با همدیگر اخت شده بودیم و گفت بچهها این کی هست و چقدر آهنگ خوبی است. گفتیم چطور مگه، گفت این از آن کارهایی است که سه ماه دیگر هرکجا بروی گوش میدهند. گفتم من هستم، خندید و فکر کرد شوخی میکنم. حتی بلند شد و رفت روی کاور موبایل را نگاه کرد تا مطمئن شود و همینجور که داشت می آمد تا روی صندلی بنشیند گفت یک تراک با هم بخوانیم؟ من هم گفتم آره بخوانیم. اتود همین آهنگ «بگذریم» در موبایلم بود گفتم آن را گوش بدهد و از قضا چون آهنگی بود که در آن حرف زیاد زده میشود و شعرش طولانی است و جا دارد که دو سه نفر بخواهند آن را بخوانند. برای همین من این آهنگ را پیشنهاد کردم وقبول کرد و دوستش هم داشت. گفتم چه زمانی شروع کنیم و گفت فردا. و فردا ساعت ۴ بعدازظهر ما سر وکال بودیم.
آرمان: ما ملودی را از قبل داشتیم. من چندماه پیش از شهاب دو تراک شنیده بودم و خیلی دوست داشتم و احساس کردم خیلی خوب کار می کند و به نظرم خواننده خوبی است. شهاب انقدر خواننده قوی است که خودش جاهایی را که خوانده است ملودی اش را به فرم خودش درآورده.
مهرزاد: از خودش شناختی نداشتم. دو تراک «تو بخند» و «تلخ» را از او شنیده بودم و خیلی این دو تراک را گوش کرده بودم و خیلی دوست داشتم.
مهرزاد: بله شهاب خیلی دلی کار می کند و از طرفی هم خوانندهی خوبی است.
فرشاد: آن موقع ها که مهرزاد اتود را گذاشته بود من در یک روز ماکت را زده بودم و در همان یک روز کل آهنگ شکل گرفته بود. شهاب که آمد و خواند احساس کردیم که بهتر است روح قضیه یک مقداری زنده شود. یک شب یکی از دوستانم آمد و روی آن ویولن زد و خیلی هم خوب و قشنگ شد.
فرشاد: اتفاقا نه. اولا که تیم خودمان بودیم و خیلی اوکی بودیم و همه کار را با همفکری یکدیگر جلو برده بودیم. از طرفی هم شهاب با ما خیلی اخت شده بود و کار را دوست داشت و واقعا هیچ اختلاف سلیقه ای نبود.
مهرزاد: ما خیلی وقت است با همدیگر کار می کنیم و شاید بعضی وقت ها یک جای کوچکی را یک نفرمان نظر بدهد که تغییر بدهیم و چون زمان زیادی با هم هستیم، فرشاد که از اول میزند، خوب می داند که من یا آرمان چه فرمی را دوست داریم و از اولش در چارچوب خودمان کار کردیم.
مهرزاد: صحبت هایی که ما با شرکت داشتیم و چیزی که آقای رجب پور گفت از شما می خواهم، این است که ما باید تا بعد از محرم آلبوم را به آن ها بدهیم و قبل از تمام شدن سال هم اولین کنسرتمان را داشته باشیم. اینکه چقدر ما موفق باشیم به زمانبندی مورد نظر برسیم، و سطح توقعات را تا چه حدی برآورده کنیم که به کنسرت ها برسیم باید به مرور مشخص شود. کنسرت گذاشتن کاری ندارد و این مهم است که به کمک بچه ها موفق شویم و باید سطح کارها و مخاطبانم را به حد مطلوبی برسانیم.
مهرزاد: بله هم خود آلبوم و هم تک تراکهای قبلش تاثیرگذار است. مثل آخر یک مسابقه مهم و فینال است که پنالتی هایش مانده است و از ۵ تا ما باید ۵ تایش را گل کنیم.
مهرزاد: به نظرم اگر شیرین بیان بشود بله.
مهرزاد: به نظرم حتی یک نقطه تیز هم نباید در آهنگت باشد و باید با ملایمت و به صورت یک موج بیان شود. منظورم این است که عمق آن درد را با یک مهربانی بگویی. یعنی یک کاراکتر مظلوم بسازی تا یک کاراکتر عصبانی. الان به گونه ای است که کارهای ریتمیک بیشتر موردتوجه قرار می گیرد، مخصوصا ریتمیکهای مثبت. این همان قضیه سطح و عمق است. این کارها یک موجی درست میکند که هرچقدر هم قوی باشد درنهایت ریشهای در قلب مردم پیدا نمیکنی و طرفدارت نمیشوند و اصلا هم معلوم نیست به کنسرتت بیایند یا دسترنجشان را بدهند و آلبومت را بخرند و از تو حمایت کنند. فقط در حد این است که اسمت را بدانند و بدانند که هستی. یکی از دغدغه های بزرگی که ما با آقای رجب پور داشتیم و یک جاهایی ما کوتاه آمدیم و یک جاهایی ایشان کوتاه آمدند این بود که گفتیم اگر قرار باشد اتفاق ماندگاری برای ما بیفتد به گونه ای نباشد که یک موجی راه بیفتد و برویم. باید با کار «لایت» این اتفاق بیفتد. کاری که یکی در مهمانی گوش بدهد آن جا جایی نیست که جذب خواننده اش بشود، آنجا فقط می شنوند ولی طرفدارت نمی شوند. هم ما و هم شرکت به دنبال این نیستیم و برای خود یک محدودیت و چارچوب گذاشته ایم که هم سعی می کنیم کارها عمق داشته باشد و هم اینکه زودتر به نتیجه ای که می خواهیم برسیم. اما در کل اعتقاد دارم فضا و محتوای «بگذریم» روایت و تصویری از عشق های امروزی جامعه ما می تواند باشد.
آرمان: ما اینگونه کار میکنیم که ملودی را من میسازم و مهرزاد ترانه را مینویسد. وقتی کار را میسازم درمورد حس ترانه هم همیشه با هم صحبت میکنیم. احساس میکنم هم شعر و هم ملودی در «بگذریم» همه مناسب بوده و واقعا پختگی لازم را دارد و خیالمان راحت است.
فرشاد: مردم ایران آدم های احساسی هستند و حتی به گروه سنی آن ها هم بستگی ندارد. به نظرم کاری که یک جوان بتواند با آن همذات پنداری کند و در یک چارچوب خوب و درست باشد به خوبی شنیده می شود. «بگذریم» سوژه ای بود که ما خیلی زیاد میدیدیم و سوژه نابی بود که خداروشکر در این کار استفاده کردیم و خوب هم جواب گرفتیم. فکر میکنم اگر با همین روند و استایل ادامه بدهیم در چند تراک بعدی به چیزی که مدنظرمان است برسیم.